دفتر شعر صحرا

شعرایی که دوسشون دارم !

دفتر شعر صحرا

شعرایی که دوسشون دارم !

مست مست !

قصد آن دارم که امشب مست مست

پای کوبان کوزه دردی به دست

سر به بازار قلندر برنهم

پس به یک ساعت ببازم هر چه هست

نظرات 2 + ارسال نظر
Dusstetdaramiran دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:57 ب.ظ

بلاخره می شودآهنگی را با چنین دلنشینی گوش فرا داد، نغمه ای که سرود زندگی و عشق است با جان شنید، عطر شکوفه ای را در بهار سال 88 را بوئید . شراب سرخی که بر جانم آتش خواهد زد، نوشید.
من آزاده ام رها گشته از قیود بندگی مالکیت که جسم مرا کسی در اختیار داشته باشد و روحم را شکنجه کند و دریچه آفتاب زندگی را بر روی من به بندد و بگوید تو مرد در قفس طلایی قلب من زندانی هستی.

عشق آزادگی می خواهد ، عشق پرواز میخواهد ، عشق گرمی بدن و در هم پیچیدن میخواهد. عشق آتش میخواهد در حرکت اعضا، نرمش و شتاب های که تجسم طغیانگر پیکرم . آه تپیدن قلب در نقطه اوج که راه فراری از جسم من می جوید. پیکرم خیس ساعتها التهاب پرشکوه ، صدای ناله ها که اوج می گیرد ، با هم به سوی قله اوج می رویم ، آه اکنون نقطه " اکستاز" است. اورگاسم است که اغلب زنان در محدوده خود خواهی چند دقیقه ای مردان از داشتن آن محرومند.

ساعت هابر روی تخت آسمانی که بر روی سقف آن پارچه های نازک حریر از کنار پرده های زخیم ارغوانی جمع گشته، بیرون آمده و در وزش نسیم شامگاهی در رقصند و چه نمایان و چه زیباست آنهمه زیبایی ها را که در امتناع ترسناک شرم و خجالت های پوسیده سنت و مذهب از از روح ما می گریزند ، تولد دیگر ، رهایی ...

من و تو بر روی بستری از ساتن صورتی رنگ همچون موج از دریای هوس که بر پیکر ساحل زندگی شلاق می زنیم . چه زیباست را در غلطیدن ، جان کندن ، پر پر زدن ، ذوب شدن تا زندگی را در لحظه های خود جاودان نمائیم.

بیا حماسه سازیم، بیا افسانه گردیم، به پروازی بلند بر روی تاریخ ،

که دیر است تنها در سال آینده ، بیا سالها سازیم

آرش با سلام پر مهر دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:20 ب.ظ

ولایت فقیه پای انتخاب می رود
پوستر های انتخاباتی در خیابان،
و دهن کجی عابران به آن
دهان های کف کرده ،
وراجی های دراز ،
 تبلیغات انتخاباتی در صدا و سیما ،
تصاویر عمامه وریش ها ،
 
 سورو سات انتخاباتی ؛
چلوکباب ، خورشت قیمه ، قرمه سبزی
 برای شمال شهری های پولدار
و آش با موش های دم دراز
برای گرسنگان حاشیه نشین،
در  جنوب شهر تهران.
 
قسم های  فریبکارانه و وعده های  سر خرمن
احمقی بودن نژاد، موسوی آل عبا،
کربودن و نازک ریسی کروبی ، تیرخلاص زن
اوینی  رضایی پاسدار
 
 « ارزانی نان، گوشت، مرغ و تخم آن ،
 پائین آمدن اجاره - قسم  به آن زمان .»
 
مهر اسلام و  ولایت برای
ازدواج سقرا و کبرا ، با اکبر واصغر  
با   کتک پدر و برادر ،
عاقبت آن سنکسار و طناب دار .
 
 اتومبیل ها ی ضد گلوله رهبرواحمقی
 در کردستان، سیستان، خوزستان در راه
 آی امام آمد ، احمقی آمد ،
 ترس ، وحشت ، بوق جنجال، بروید  کنار.
 
جمع آوری شناسنامه ها توسط بسیج
دادن کله قند ،  بسته چای ، روغن و برنج دم در دم خانه ها
« فقط یک ضربدر به  احمقی ،
برای رهبر خون آشام ،کار تمام »
 
ولی آرش، با نه چاق و درشت خود
به چند جمله بسنده می کند
نه  به این نه به آن ، بلکه نه بزرگ به تمام آن
مرگ رهبر ،سرنگونی نظام ، شادی،
نان، آبادانی ، سوسیالیسم و همچنین خنده کودکان
کار بزرگ توسط تحریم کنندگان
برای آینده مردمان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد